چيزي
كه تقاضا درام از همه مخصوصاً آقايان كه اين تقاضاي مرا مه روزهاي آخر است بپذيرند
اين است كه در خانه نميشود قانون حكمفرما باشد زيرا خانه از هم پاشيده ميشود.
پس چه حكمفرما باشد؟ رفاقت، صداقت، دلسوزي، مهرباني. چه بايد در خانه حكمفرما
باشد؟ اين شعر شاعر كه ميگويد:
من كيم؟ ليلي
و ليلي كيست؟ من هردو يك
روحيم اندر دو بدن
اگر
قانون جلو آمد كار خراب ميشود. مثلاً حق مرد اين است كه مي تواند به زنش بگويد از
خانه بيرون نرو. زيرا اين حق اوست و زن بايد اجازه بگيرد و از خانه بيرون برود اين
حقي است كه اسلام براي مرد قرار داده است حالا اگر مرد بخواهد صددرصد به قانون عمل
كند زن بخواهد به خانه پدرش بورد بگويد نخير نميشود كيخواهد به خانه همسايه
برود، نميشود. پس كجا برود؟ تو فقط بايد در خانه بماني و بيرون نروي. خوب معلوم
است اگر با يك زن اينگونه رفتار كني او هم خيلي كارها ميكند. يك جملهاي در بين
مردم مشهور است كه اگر زن عفت نداشته باشد اگر در شيشهاش كني و در شيشه را هم
ببندي نم پس ميدهد. مگر ميشود با قانون جلوي زن را گرفت؟ با رفاقت، با اين درسهائي
كه الان داريم خوب ميشود جلوي زن را گرفت. لذا از اول ماه مبارك رمضان تا به حال
بيش از پانصد تلفن يا نامه يا طومار براي من آمده كه شايد يك درصد آنها اعتراضآميز
نيست. من پنج تلفن اعتراض آميز نداشتم. اما بيش از پانصد تلفن تشكرآميز داشتم.
معلوم ميشود آنچه ميتواند زن را صددرصد مطيع شوهر كند اين منبرها و بحثهاست؛
رفاقت است؛ صداقت است. اينكه خانم را به حساب آوريم، با مهرباني با او صحبت كنيم.
لذا راستي يك مرد خواهد با قانون رفتار كند، آن خانم هم بخواهد با قانون رفتار
كند، ميگويد اجرت بده تا بچهات را شير دهم؛ اجرت بده تا كار خانه را انجام دهم.
من حاضر نيستم تنهائي آن را انجام دهم يك كمك كار بگير تا كا رخانه را انجام دهد.
خودت انجام بده من هم انجام ميدهم. حالا اگر راستي يك خانم بخواهد اين طور باشد
بگويد من كار نميكنم تو فقط يك حق از من داري و آن حق زناشوئي است بنابراين تو
كار كن من بخورم، معلوم است اين زندان ميشود. اگر خانم بخواهد با قانون رفتار كند
شايد ده روز طول نكشد طلاقش بدهند. آن آقا هم اگر بخواهد اينگونه رفتار كند ده روز طول نميكشد كه داد و فرياد
خانم بلند ميشود. نميشود قانوني زندگي كرد. قانون بهقول قرآن شريف خوب است اما
خشك است يك چيز ديگر ميخواهد و آن
«ان الله يأمر بالعدل و الاحسان»[1]
است.
اين دو بايد توأم باشند. در حاليكه زن اطاعت از شوهر ميكند اما با رفاقت. اينكه
زن را بسازند بهطوري كه صددرصد مطيع شوهر باشد، مرد را بسازند بهطوري كه صددرصد
در خانه مهربان باشد، خشك برخورد نكند، با قانون خشك ميسر نيست. من زياد سراغ دارم
كه آقايان خشك برخورد ميكنند و به جاهاي بدي رسيده است. مثلاً گوشة چادرش عقب رفت
آقا فريادش بلند ميشود. اين فرياد، زننده است دفعه اول ممكن است چيزي نگويد دفعة
دوم هم نگويد اما يكوقت به اينجا ميرسد كه كمكم چادرش عقب ميرود، و به آنجا
ميرسد كه حتي صورتش هم پيش نامحرم پيدا ميشود. پيش تو رو ميگيرد اما وقتي نباشي
رو نميگيرد و اصلاً چادر را عقب ميزند. اگر خشك برخورد كني اينطور ميشود. بعضي
اوقات با زنش خشك برخورد ميكند كه حق نداري با برادرم حرف بزني يا سرسفرهاي كه
خويشان نزديك نشستند بنشيني. اين خشكيها به جاي باريك ميرسد. ما ديديم چه اختلافهائي
پيش ميآيد. همچنين بعضي اوقات خانم خشك برخورد ميكند و وقتي با شوهر خشك برخورد
كرد شوهر سرد است و معمولاً مردها استبداد دارند و اگر اين استبداد گل كرد زن
بيچاره ميشود.
تقاضا
دارم محيط خانه شما محيط رفاقت باشد نه محيط اعمال قانون و تحميل. مثلاً لباس، عفت
و حجاب خانم خوب است اما شوهر سخت ميگيرد كه حق نداري بيرون بروي؛ منزل همسايه
بروي؛ باي خريد بيرون بروي؛ منزل پدرت بروي؛ منزل پدر نروي يعني چه؟ مگر ميشود
كسي منزل پدر نرود به فرض اينكه تو با پدر و مادر او بد باشي ولي زن نميتواند
پدر و مادرش را رها كند. رها كردن پدر و مادر يعني ايجاد عقده و بيچارگي براي تو و
بچهها. تازيانه را هر چه محكمتر به سنگ بزني عكسالعمل آن بيشتر است و بالاخره
به طرف خودت برميگردد. اگر مرد يا زن د رخانه سختگيري كند به جاي بدي ميرسد
يعني عكسالعمل دارد. با همة اينها در حالي كه خانمها و آقايان بايد سختگيري
نكنند، بايد خشك نباشند. همينطور متوجه فرزندان خود باشند. بايد تربيت اولاد
كنند. بايد مواظب دخترشان باشند كه كجا ميرود؛ دير نيايد؛ دوستش كيست؛ دوست او
عفت دارد يا نه؛ نجب و باشخصيت است يا نه. همچنين مواظب پسرشان باشند كجا ميرود؛
كي ميآيد؛ دوست او كيست. اينها همه مسلم؛ اما اگر بخواهند سخت بگيرند، با دختر
و پسر جوان سختگيري كنند، عليه پدر و مادر قد علم ميكنند. چه بسيار ميبينيم كه
بچهها ميروند آنجا كه پدر و مادر نميخواهند اما نميتوانند جلوگيري كنند. وقتي
ريشهيابي كنيم ميبينيم يكي از اين دو است كه يا تربيت نشدهاند و يا اگر تربيت
شدهاند در تربيت آنها زيادهروي شده است. اسلام ميگويد افراط غلط است چنانچه
تفريط غلط است. اميرالمؤمنين(ع) فرمود:
«و لا يري الجاهل الا مفرطاً او
مفرطاً»[2]
جاهل
يا تند ميرود يا كند. آدمهاي بيشخصيت كه رفاقت ميكنند گاهي در رفاقت تندي و
زيادهروي ميكنند يكوقت هم قهر ميكنند و برخورد آنها آن قدر سرد ميشود كه چه
تهمتها ميزنند. بعضي اوقات به بچهاش نميرسد و گاهي هم كه ميرسد بهاندازهاي
خشك برخورد ميكند كه شخصيت بچه را ميكويد.
تقاضاي
ديگري كه از آقايان و خانمها دارم اين است كه مواظب باشيد از قانون سوء استفاده
نكنيد كه از نظر اسلام صحيح نيست اين كار را تقلب د رقانون ميگويند و من كتابي را
در اينباره به نام تقلب در قانون تاليف كردهام و اين تقلب در قانون را از قرآن و
روايات استفاده كردم. يكي از سوء استقادههائي كه از قانون ميكنند اين است كه ربا
ميخورند اما كلاه شرعي بر آن ميگذارند بدين صورت كه من هزار تومان به تو فرض ميدهم
و بعد يك كبريت را به مبلغ صد تومان به توميفروشم. يا ده هزار تومان به تو قرض ميدهم
و بعد يك حب نبات را هزار تومان به تو ميفروشم. اين تقلب در قانون و حيلة شيطاني
است، گر چه آنرا حيلة شرعي بناميم.
خدا
رحمت كند مؤسس حوزة علمية قم مرحوم حاج شيخ عبدالكريم يزدي رضواناللهتعاليعليه
را كه همةاين آوازهها از اوست. ايشان فرموده بودند كه يك زني را سه طلاقه كردند
بعد پشيمان شدند و قبل از اينكه مردم بفهمند آمدند نزد من كه فكري بكن؛ آبروي ما در خطر است اما اگر
بخواهيم محلل براي اين زن قرار بدهيم آبروي هر دو ميرود. مرحوم حاج شيخ فرموده
بودند يك خشك مقدس كه صف اول جماعت من بود و ديدم آدم خوبي است گفتم يك استفادهاي
به او برسانيم. گفتم يك نعمت خوبي برايت پيش آمد و آن اين است كه يك دختر جوان
زيبا را يك شب با عقد دائم به تو ميدهند ولي فردا طلاقش بده تا محلل باشي. يك پول
حسابي هم به تو ميدهند. پولي به او داديم و زن ار برايش عقد كرديم. شب رفت حجله
فردا صبح كه او را خواستم كه بيا زن را طلاق بده گفت زنم است طلاق نميدهم. هر چه
اصرار كرديم گفت زنم است طلاق نميدهم. گفت: آقاي شيخ! مگر زن من نيست؟ گفتم چرا.
گفت نميخواهم طلاقش دهم. هر چه اين طرف آن طرف زديم بالاخره طلاق نداد. مرحوم حاج
شيخ فرمودند دختر دق كرد و مرد اما او را طلاق نداد. يك جملهاي از حاج شيخ مشهور
است كه اين جمله خيلي عالي است روي منبر فرمده بودند: بعضيها عادلاند اما ار شمر
هم بدترند.
اين
مرد عادل است، گناه نكرده است ميگويد نميخواهم طلاق بدهم اما از شمر بدتر است.
براي اينكه از قانون سوء استقاده ميكند و سوء استفاده از قانون بسيار خطرناك
ايست. و متأسفانه در مقدسين و بهويژه خانمها زياد است. مثلاى خانم دانشگاه رفته
و يا چهار تا اصطلاح علمي يا صرفي و نحوي ياد گرفته و غرور علمي پيدا كرده است
حالا اين خانم طلبه ميخواهد سوءاستفاده از قانون كند كه من ميخواهم درس بخوانم
تو حق نداري به من بگوئي كار كن من نميخواهم كار كنم. خانم! اين سوءاستفاده همان
است كه مرحوم حاج شيخ ميگويند تو خانم عادلي اما از شمر بدتري براي اينكه تو
خانهات را از هم ميپاشي امروز نپاشي فردا. اما! حزباللهي هستي. عادلي. اما از
شمر بدتري. براي اينكه سختگيري در خانه ميكنم و كمكم به جاي باريكي مي رسد. يك
وقت زن نجيب را، دختر نجيب را نانجيب ميكني.
پي
نوشت ها:
[1].
سوره نحل آيه90 ترجمه: همانا خداوند مردم را به عدل و احسان فرمان ميدهد.
[2]. نهجالبلاغه حكم67 ترجمه:
ديده نميشود جاهل مگر اينكه يا تند ميرود يا كند.